" سبک زندگی اسلامی" دغدغه ای است که معظم له به طور خاص و در یک جلسه حدود یک ساعته آن هم در جمع جوانان بدان اشاره داشتند.
ایشان در همین دیدار، لازمه تمدن سازی نوین اسلامی را تغییر در سبک زندگی فعلیِ ایرانیان به سمت آموزه های اسلامی و قرآنی عنوان کرده و بیان داشتند:« سبک زندگی بخش حقیقی و اصلی تمدن نوین اسلامی است.»
واقعیت آن است که در سال های اخیر که به طور ویژه و کاملا محسوس، شبکه های ماهواره ای دشمن ، توپخانه جنگیِ خود را از میدان سیاست به میدان فرهنگ و باورها و اعتقادات نقل مکان داده و از این منظر به خصوص سبک زندگی مردم ایران را نشانه رفته اند، توجه به مطالبات و دغدغه های رهبر فرزانه انقلاب که در سوالات و محورهای 20 گانه ایشان در دیدار یاد شده، مطرح گشت، ضرورتی نه دو چندان که صد چندان پیدا کرده است.
پرداختن به این مهم به ویژه از آن رو حایز اهمیت است که اساسا رویکرد تحول گرایانه به مقوله فرهنگ و سبک زندگی ، زمان بَر است و از این حیث نمی توان با بخش نامه و دستورالعمل آن هم با یک نگاه کلیشه ای و شعاری بدان، به غایت مورد نظر دست یافت.
گرچه در روزهای گذشته پس از بیانات رهبری، رسانه های تصویری و مکتوب و به ویژه مجازی ، توجه ارزشمندی به این موضوع داشته اند اما بیم آن می رود که این مساله نیز به سانِ مساله تولید ملی، سرنوشتی ناتمام داشته باشد و از گزندِ شعارزدگی مقطعی و بعد فراموشی نسبتا دائمی در امان نماند!
از سوی دیگر لزوم توجه عمیق و کاربردی به مساله سبک زندگی از این حیث نیز مطرح است که ما در ساختار نظام جمهوری اسلامی و بعد از گذشت بیش از 33 سال از فجرِ انقلابی مردم ایران، باید به خوبی و بر اساس الگوی کارآمد نشان دهیم که دین برنامه جامعی برای زندگی ما دارد؛ هر چند که ما در ساحل نشسته ایم ، اما چه سود که از برکات و نعمات این بحر طویل و غنی، خود را با دچار شدن به عادات غلط عموما غیر دینی، محروم ساخته ایم!
به هر طریق دینی که حتی برای ناخن گرفتن برنامه و دستور دارد، نمی تواند نسبت به سبک زندگی یک فرد در طول هفتاد ، هشتاد سال بی تفاوت باشد و آن را صرفا به دایره عقل و عرف ارجاع دهد و خود از ورود به این حیطه پا پس بکشد!
چندی پیش کتاب ارزشمند مفاتیح الحیات نوشته حضرت آیت الله جوادی آملی به بازار کتاب آمد که اتفاقا مملو از آموزه های اسلامی درباره سبک زندگی است؛ آموزه هایی که مطابق عقل و فطرت آدمی نیز هست، کما این که گفته اند" کل ما حکم به العقل، حکم به شرع".
در طول سال ها و بلکه دهه ها، کم نبودند روشنفکرنماها و سکولاراندیشانی که این انگاره را در جامعه اسلامی ما ترویج می دادند که اسلام، صرفا دین عبادت است و نه دین زندگی؛ بی توجه به آن که خاتمیت دین مبین اسلام ایجاب می کند که به همه ابعاد زندگانی نوع بشر توجه داشته و برای آن راهکار و دستورالعمل عقلانی، منطقی و فطری ارایه دهد؛ دستورالعملی که او را از ضلالتی که امروز بشر غربی بدان دچار است رهانیده و در مسیر سعادت حقیقی که همانا بندگی محض در محضر باریتعالی است، رهنمون سازد.
بی شک در این باب، می توان ساعت های متمادی قلم زد و سخن گفت، اما مجال چنین نوشتارهایی اجازه اطاله بیش از حد را نمی دهد.
در این خصوص، رسالت حوزه و حوزویان ، بس مُعظم و اساسی است، چه آن که این طلاب و فضلای حوزه های علمیه هستند که می بایست راهکارهای درست زندگی کردن بر اساس رویکرد متعالی ثقلین- این یادگار همیشه جاوید رسول اعظم (ص)- را برای عموم جامعه تبیین کرده و از منظر نگاه اجتهادی و استنباطی خود، از گنجینه عظیم فقه آل محمد(ص)، نسخه ای کاربردی و جامع برای زندگانی مردمان این زمانه پرتشویش و وهم آلود، ارایه نمایند.
گذشته از این در عرصه تبلیغ، حوزویان رسالت و مسئولیت مهم دیگری بردوش دارند و این که باید با لسان مردم به میان قوم رفته و مولفه های سبک زندگی دینی را برای مردم آن هم به زبان ساده و همه فهم، تبیین کنند.
این مهم به ویژه آن که در آستانه ماه عزای سید و سالار شهیدان که به تعبیر لطیف یکی از بزرگان حوزه، بهار تبلیغ معارف الهی است، قرار داریم، اهمیت مضاعفی پیدا می کند و در این راستا، نهادهای تبلیغی و اتاق های فکر عرصه تبلیغ، لازم است که در مدت باقیمانده تا محرم حسینی ، خوراک فکری و تبلیغی مناسب برای مبلغان این ماه فراهم آورند.
نکته مهم دیگر آن که تبیین و ترویج صحیح سبک زندگیِ اسلامی به منظور رهایی از نسخه های غیرکارآمد و مضر غربی و شرقی، وظیفه ای است که علاوه بر اندیشمندان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی، بخش قابل توجهی از آن برعهده رسانه های جمعی به ویژه رسانه ملی است که در این خصوص با تولید محتوای مناسب و جذاب و بدور از شعارزدگی هایی که بیشتر خاصیت دافعه دارد تا جاذبه در این باره گام های جدی بردارند و به طور خاص از زبان لطیف و بسیار تاثیرگذار هنر، در جهت نخست ایجاد دغدغه مندی و سپس ماندگاری پیام ارایه شده، نهایت بهره برداری را بکنند.
*سید محمد مهدی موسوی